آه شیرین تر از جانم...بیهوده از من می گریزی..بیهوده رُخ می پوشانی.. من تو را میبینم ..حتی با پلکهای فرو بسته..تو را در باد..در آفتاب..در صبح..در ابر..در عطر..تو را همه جا می بینم..لبخندت روی لب تمام کودکان شهر معصومانه می رقصد..توی تمام زمزمه های عابران شهر، نام تو جاریست...و هر...