یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
جان منی جان منیجان من آن توام آن توام آن تو...
دیگران چون بروند از نظر از دل بروندتو چنان در دل من رفته که جان در بدنی...
باقلبی که سمت چپ هست،نمیشه راه راست رفت......
سیزده را همه عالم به در امروز از شهرمن خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم...
من آنِ تواممرا به من باز مده......
حراج میکنم دلمبه قیمت نگاه توامان که تو نمی خریسکوت پیشه می کنم...
تا تو به داد من رسیمن به خدا رسیده ام...
تا تو مراد من دهیکشته مرا فراق تو...
من که بیدارم از جدایی توستتو چرایی به نیمه شب بیدار ؟...
و کسی که تورا دیده باشدپاییز های سختی خواهد داشت...
خواب نمیبرد مرا ، یار نمیخرد مرامرگ نمیدرد مرا آه چه بی بها شدم...
ای قلب امیدی به رسیدن که نماندهبگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم...
یک بوسه ربودم ز لبتدل دگری خواست...
خیلی سخته ادم عشق و تنفر رو از یه آدم تجربه کنه......
اگر گناه تو هستی خدا کند که خداجزای آخرتم را در این جهان بدهد...
اگر برای ابدهوای دیدن تو نیفتداز سر منچه کنم ؟...
امشب از غصه پرم حوصله داری، یا نه ؟می توانی به دلم دل بسپاری، یا نه؟...
مرا خیال توبى خیال عالم کرد همان خیال تو ما را دچار این غم کرد...
میل من سوی شما قصد توسل دارد...
الهی فندق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم .سمی باشی مسموم بشم برات بمیرم️...
بد جور مریض شدمرفتم دکتر گفته 2 راه بیشتر ندارییا ICUیا I see you️...
حوصله داشته باش،قیمت عشق همیشه بیش از تحمل آدمیزاد بوده است....
فکر نمیکردم اسم این احساسات وحشتناک عشق باشه ......
اگه دوتابودی رو چشمام میذاشتمت حالاکه یکی هستی توقلبم میزارمت️...
شادیهایم هدیه به تو ، کم بودنش را بر من خرده مگیر ، این تمام سهم من از دنیاست...
وه چه شود اگر شبیبر لب من نهی لبیتا به لب تو بسپرمجان به لب رسیده را...
گفتی که به وصلم برسی زود مخور غمآری برسم گر ز غمت زنده بمانم...
این که مداوم سرد و گرمش میکنیلیوان چای صبحانه ات نیست کهدل من است میشکند...
صد بار گفتمش وسط حرف من نخندیکبار خنده کرد بیا عاشقش شدم...
وقتى کسى رو دوست دارى هیچوقت تنهاش نمیذارى؛حتىٰ اگه ازش متنفر باشى!...
در اندک من ، تویی فراوان...
صبح یعنی بغلم باشی و بیدار شومو پریشان کندم موی بهم ریخته ات...
ماجرا این بود... او صادقانه آمد... من دیوانه وار عاشقش شدم ️️...
عشق،تعریف سادهای دارد؛چشمانت......
هر طایفه با قومی خویشی و نسب داردمن با غم عشق تو خویشی و نسب دارم...
فریاد و فغان و ناله ام دانى چیست؟ یعنى که تو را تو را تو را می خواهم...
جااااااااااات اینجااااااااااااست ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ...
این دل که به یادت همه دم مست و خراب استگر بر سر آغوش تو می بود چه می شد ؟...
این سر که ز اندیشه مرا بر سر زانوستگر بر سر زانوی تو می بود چه می بود؟...
آه.. که عشق بس کوتاه است وفراموشی، بس بلند ......
در این جادو شب پوشیدهاز برگِ گل کوکب دلم دیوانه بودنبا تو را میخواست ......
تا وقتى که صداى خنده هات رو نشنیده بودم، هیچ وقت نمیدونستم عشق هم صدا داره...
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...؟!...
دوسش داری ؟پس یادت باشهفقط دوست داشتن کافی نیستعشق مراقبت می خواد…...
دیگه هیچوقت هیچکس اونجوری که اون رفته بود تو عمق روح و زندگی من تکرار نمیشه!...
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولیبار پیری شکند پشت شکیبائی را......
گاهی آدمی دلشفقط یک دوستت دارم میخواهد که نَمیرد ...!...
سهمِ من از تو صدایی است که نه میشود بوسید نه در آغوش گرفت!...
حکایت بارانی بیقرار است اینگونه که من دوستت دارم .........
بعضیا عشقشون مثل بارونِ بهاری میمونه شدید هست ولی زمانش کوتاهه...!...