متن استاد شهریار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات استاد شهریار
شباب عمر عجب با شتاب می گذرد
بدین شتاب خدایا شباب می گذرد
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
به یاد یار دیرین کاروان گم کرده را مانم
که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و...
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
وا عزیزا گوئی آخر گر عزیزت مرده باشد
من چرا از دل نگویم وا جوانی وا جوانی...
ای عشق را خریدار بنگر متاع من هم
ای دل را پناهگاه هستی پناه من هم
در این زمانه ای که عاشقی یک گناه
است
دل داده می پرستم عشق است گناه من هم🌾
من عاشقم خدایا محتاج یک نگاهت
لطف کن که عشق ببیند یک بار نگاه من هم🌾...
تار و پودم، تو بگو
با دِلِ تنها چه کنم؟