متن کتاب ترنّم احساس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کتاب ترنّم احساس
...مث وقتی که یه عاشق/ می کوبه حلقه ی در رو/ که تا درواکنه یارش/ ببینه یک ره دررو/ برای پرزدن توی/ خمِ پس کوچه ی آغوش/ و با جامِ گلِ بوسه/ بشه مست و بشه مدهوش(زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک ترانه، کتاب ترنّم احساس.)
اگه حال دلت خوبه،
بدون حال منم خوبه؛
یه حسّ ناب زیبایی،
رو قلبم مشت می کوبه...
زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک ترانه، کتاب ترنّم احساس.
به زیبایی/ دلم پُر شد/ از عشقِ ناب و گیرایی/ اهورایی/ در این احساسِ شیدایی/ و این امواجِ رویایی/ تویی نامنتهای شورشِ دل/ برایم هست مشکل/ کشم پای دلم را، از دلِ کویت/ نجویم، روی دلجویت!
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)
پراکنده شده، اجزای قلبِ من/
دمادم؛ هر کجا؛ دامن به دامن/
میانِ تکّه های قلبِ چون پازل/
تویی زیباترین احساسِ سرخِ دل/
و با «تو»، جمع می گردد/
بسی دلگرم می گردد/
پریشان حالیِ موجِ دلی، پُردرد/
پُر از رگبارِ بغضی، سرد/
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)
پُر از مهری؛
و شهرآشوبِ گُل چِهری؛
که با بحرِ دلت، هر دم،
سرودی مِهر را بهرم؛
و بهره، داده ای من را،
از امواجِ تبِ دریا؛
از احساسِ سروری سرخ و پابرجا؛
از آشوبِ دلِ صد پاره ی شیدا...
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)