می رسد وقتی که همه چیز تمام شود یا با جدایی یا با مرگ هر دقیقه ای که با تو گذشت آویزان بود از شماطه اندوه چندین بار وقتی خیره در چهره ات بودم تیک تاک ساعت را می شنیدم
دیگر به راستی می دانم درد یعنی چه. درد به معنی کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود. درد بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود. درد یعنی چیزی که دل انسان را درهم می شکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون...
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را اهسته می خورد و مى تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش امدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد...