ای توبه ام شکسته از تو کجا گریزم ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم
بسکه لرزید دل از شوق تو ای لعبت مست شیشه ی توبه ز طاق دلم افتاد و شکست
گیسو مفشان،توبه ی ما را مشکن چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ..!
بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن به شادیِ رخ گل، بیخ غم ز دل برکن
صبح می بوسم تو را ، شب توبه میگیرد مرا صبح مشتاقم ولی شب حال استغفار نیست
به پیشگاه خدایی به توبه آمده ام که ناصواب مرا هم ثواب می گیرد
سبحه بر کف،توبه بر لب،دل پر از ذوق گناه معصیت را خنده می آید ز استغفار ما
تو گر گناه من شوی توبه نمی کنم زِ تو جام لبت بنوشم و باز گناه می کنم...!
تو گر گناه من شوی توبه نمیکنم ز تو جام لبت بنوشم و باز گناه میکنم ...!!!
من عاشقی را از خدا یاد گرفتم همان لحظه که گفت: صد بار اگر توبه شکستی بازآ...
مستی به شکستن سبویی بند است هستی به بریدن گلویی بند است گیسو مفشان، توبه ما را مشکن چون توبه عاشقان به مویی بند است