سُرخ شد گونه ی آب/کنار حوض/سایه ی اَنار
لب این حوض مینشینم چنگ ابی بر میدارم و به آن زل میزنم وقتی بهانهای ندارم برای سرودنت
من حوض لب کاشی تو فواره چه تشبیهی بازا به آغوشم ببین من از تو لبریزم