دچار عشقِ تو شدن ناب ترین گرفتاریِ این زندگانیست
خدا کند، به کسی چون خودت دچار شوی که بی قرار نباشد، که بی قرار شوی...
یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم...
به تو دچار شده ام وضعیت حادیست! به مراقبتهای ویژه نیاز دارم به بوسه وآغوشت.
به چیدن نگاه دزدانه ات دچار شدم اگر عسل نمی دهی نیش هم نزن! چرا اینقدر تو را ارزان می فروشی؟ لب و چشم و زبان را باید گران خرید
این عصرهای پاییزی عجیب بوی ِ نفس های ِ تو را می دهد ...! گوئی ... تو اتفاق می افتی و من دچار می شوم ...
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم
خدا کند به کسی چون خودت دچار شوی! که بی قرار نباشد؛ که بی قرار شوی...
گرم را بر عکیس کن تا بفهمی دستانت نباشند من به چه دردی دچار میشوم
خدا کند که نباشد / کسی دچار کسی