شب های بعد از رفتنت دیگر تماشایی نبود انگار بعد از تو،دلم دیگر برای من نبود
خواب هایم پر شد از کابوس تلخ رفتنت از هراسم شب نمی خوابم،پشیمانم،نرو
کابوس رفتنت زخمی است نشسته بر قلب پاییز افسانه مهربان
رفتنت در قاب هیچ پنجره ای جا نشد
مادر رفتنت داغی ابدی بر دلم گذاشت
غم آخر بود رفتنت
دلخوشیها را هراس رفتنت دلشوره کرد...