شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آنجا که سفره اش بوی عشق می دهدخانه ی مادر است...!...
دل پُر از سفره های خالی ست...
دل پُر از سفره های خالی ست.....
سر سفره چیزی نبود...یخ در پارچ و پدر،هر دو آب شدند!چه دنیای بی رحمیست......
هر سفره ز هرچه خوردنی لبریز استهر سو نگری بزم طربانگیز استنوروز مگر برادری کوچک داشتیاجشن خداحافظی پاییز است!...
تکه ای نانکمی نمکگرسنگی بردبرکت سفره را...