گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
ارزون که باشی،مشتری زیاد داری
تنها شراب چشم خمار تو قادر است میخانه را دوباره پر از مشتری کند
مشتری توام هیچ کجا نمی روم تا تو آفتاب شوی و من چشمانت را دور بزنم
مهر در چهره ی مثل پری اش بسیار است ماه منظومه ی من مشتری اش بسیار است
یک پیاله شعر تازه یک وجب دلواپسی زیر قیمت می فروشم مشتری دارد کسی ؟؟؟؟