به سکوت سرد زمان به خزان زرد زمان نه زمان را درد کسی نه کسی را درد زمان بهار مردمی ها دی شد زمان مهربانی طی شد آه از این دم سردیها، خدایا
مهربانی گرچه آیین قشنگیست اما مهربان باشی رهایت می کنند...
مهربانیت را مرزی نیست یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینش قلبت را بوسیده...
مهربانی را اگر قسمت کنیم من یقین دارم به ما هم می رسد!
در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام با همه نامهربانان مهربانی کرده ام
اندوهت را به برگها بسپار! واپسین روزهای پاییزت بخیر، دوست چهارفصل من! یلدایت پر از مهربانی
مهربانی دیوار ندارد