خواب هایم پر شد از کابوس تلخ رفتنت از هراسم شب نمی خوابم،پشیمانم،نرو
بیا با هم رفت_و_آمد نکنیم. مثلا وقتی می آیی نرو .
دلتنگی پا به سن گذاشته است حرمت دارد تمامِ دوست داشتنت هایت، نرو....
دل به دریا زده ای پهنه سراب است نرو، برف و کولاک زده راه خراب است نرو...!
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری؛ یا بمان،یا که نرو یا نگهت میدارم...
مامان! کلافه اَم تک و تنها، بدونِ تو شاید خبر رسیده به گوشَت از این و آن امشب اگر دوباره به رؤیام آمدی دیگر نرو، تو را به خداااا پیشِ من بمان
تنهایی چیزهای زیادی به انسان میآموزد اما تو نرو ، بگذار من نادان بمانم