مسیر بادها را گیسوان تو تعیین می کند؛ ابرهای بارانی در راهند!
گیسوان شب یلدایی *تو* تمام خزان مرا به باد داد...
چال گونه،روی سبزه،گیسوان لخت و خرما هر سه راهم را نبینم چشم ها عاشق کش است
ز هر چه غم است گشته بودم آزاد فریاد از این دام زمانه فریاد ناگاه کمین گشود از مشرق دل یلدای سیاه گیسوانت در باد