ای داغ از قلبِ پریشانم چه میخواهی ؟ ای جایِ زخمِ کهنه از جانم چه میخواهی؟ دریاچه ای خشکیده در آغوشِ خود دارم بارانِ سرخ از ابرِ چشمانم چه میخواهی؟ ای وای از این ای وای از این از دست دادن ها ای مرگ از جان رفیقانم چه میخواهی؟ آرامشم...
چه حسرتیست بر دلم که از تمام بودنت نبودنت به من رسیده تویی تمام ماجرا که رفته ای ولی مرا به حال خود نمیگذاری صدای قلب من چرا غمت نمیکشد مرا چرا هنوز ادامه داری... _برشی از ترانه
برگرد و بیا دلتنگ دیدارم بغض شب تارم من هرچه دارم از تو دارم برگرد و بیا آشفته مگذارم دوری و بی تو بی قرارم تویی تویی دنیای من آرامش شب های من دلم شکست خدای من تو باورم کن باورم کن ... برشی از ترانه
من تفنگی شده ام رو به نبودن هایت رو به یک پنجره در جمعیت تنهایت فکر کردم که خودم را به تو نزدیک کنم بی هوا بین دو ابروی تو شلیک کنم خنده های تو مرا باز از این فاصله کشت قهر نه دوری تو قلب مرا بی گله کشت...
گذشته ها رو دوره کن روزای خوبمون گذشت یه شب از اون شبای خوب چرا دوباره برنگشت