دل نوشته های هاتف چشم براه

دیگه خودمم دلیل اشکامو نمی فهمم
شدم مث کرمی که تو پیله به خودم می تابم

یواش می زنی از پشت سر به من دستی که گرگ هستی و باید شکار را بکنی !

دوستای امروزی که دوست نیستن
سم خالصن

یه عمر درراه دوست جان بدهی...

بعد...

بهترین دوست عاشق زنت باشه!

به جان تو بانو
نخورده مست بیهوشم

خشک هم بشم نمی میرم، مثل دریاچه ی ارومیه

پای من با تو رو زمین بود وقتی پریدی زیر پاهام خالی شد

هادی چشم براه

نرو که رفتنت نتیجتن اشک است

باتمام
وجود

غمگینم

شادی،ام
مال سال هاقبله

این روزها زندگیم شده مثال

ماهی که تو آکواریوم زار می زنه،

تا توی اشک های خودش زندگی کنه.

یکی عاشقه میگی شاید مرهم درده،!
ولی وقتی مایه نداری عشق کیلوچنده؟؟

هنوز اون هادیِ قاطیِ بی مغزم
هیجان دارم بدجوری میزنه نبضم

فقط زنده نباش، زندگی کن👊🏾

فقط قلبت برای تو می تپه

HATEF chShmberahe

تنها دل خودت برای تو شور میزنه

هاتف چشم براه

اگه دوباره دیدمت شرمنده از خودت نباش

زندگی همینه عزیزم یکی میره یکی میاد

هادی هاتف چشم براه#

میاد اون روز که،تقاص قلب خورد منو پس بدی یه جوری که،

دنبالم میگردی اما منو نمی بینی دیگه


هادی هاتف چشم براه

بیخودی ننداز گردن تقدیر،
جدایی تقصیر تو بود.


هادی هاتف چشم براه

همیشه یکی کم میاره
این دفعه نوبت تو بود.😔😔



هادی هاتف چشم براه

هردوست که با ما بود
دشمن شد و خنجرزد
باقافله پیمان بست
هم کاسه ی دزدان شد

تو بی منو من با
یادتو شکستم،
من،آویخته بردار
توانگار نه انگار

رفتی ..
درو دیوار اتاقم قفسم شد
حس خفگی
بغض گلو..
همنفسم شد