
دلشوره های سمجِ عاشقانه
فرشته آسایش نویسنده شاعر مدرس کارگاه مجازی شعر سپید ،چامک ،پریسکه
مرده ای در تحرّڪم انگار
حسرت گور در دلم مانده
دیگر از زندگی شدم ،،،ارضاء
جای چنگش به گُرده ام مانده
مثل دیوانه ها شدم ،،، انگار
با خودم حرف می زنم گاهی
اینهمه اسم توی گوشی تو
تا بفهمی چقدر تنهایی
کافه ای دنج ...شهرک ولیعصر
ساعتِ پنج ونیم...
لا به لای ثانیه هایی
که پیش می رفتند
فرو ریختم
فرشته آسایش
در حال بارگذاری...