متن من

خیال او چه آورد بر سر من
که زندگی هرچه کند
خیال اوست در سرمن

بارها
مثل رود
از خود خزیده ام
سنگ به سنگ
ماهی به ماهی
اما
نهایت
آنچه با من ماند
در خود خزیدن بود...
«آرمان پرناک»

دریا
سوار کشتی شد و رفت...
انتظار نوح را می کشم
که من را از من نجات دهد
«آرمان پرناک»

که از تخت گذشته ام
ساعت: 12هیچ عقب
و یک گلوله
ضمانت می کند:
سفر به سلامت باشد
از خانه گذش ... ↓
.
که از تابلوی مین گذشته ام
یک متر و هشتاد سانتی متر می شود
و این،
چندمین ِ («من») است
که از مای مین هم گذشته...

نامم چیست؟
من،
یک فراموشکارم
و تاریخ می گوید
خودروی بی سرنشین
که پشتِ هر چراغ قرمز
سبز می شود...
«آرمان پرناک»

و چگونه نشان دهم
دردهای کوهمندم را
به چشمانی که دشت می بینند!!
من،
نقطه ای درد و دور .
«آرمان پرناک»

چاره ای نبود
زندگی
چاهی بود
که باید
در من می افتاد
«آرمان پرناک»

طُ جدا از منی و من با خیال تو روز هارا شب و دوباره روز را آغاز میکنم...

الکنم از دیدن روی چو خورشید ورخت
لال و الکن بودنم باشد صدای قلب من


نفیسه باقریان

چرا همیشه آدم هایی مثل من
باید
از خودگذشتگی نشان بدهند؟!

خودم جان
ببخش کَسانی را که تو را ندانستند،
و نفهمیدند با قلب تو هم آواز شدن
سرسری نیست
آنها به تو عاشق خود بودن را آموختند
پس آن جا که طبیب خود می شوی
ودستان خودت را می بوسی،
با خودت زمزمه کن، عاشقانه:

بخند و سخت نگیر
که...

من از تمام ِ
چراهایِ بی جواب مانده

شکست ...
خورده ام
فرشته آسایش
@asayesh-fereshteh

نیس در فالم به جز دیدار یار

من فدای چشمو آن ابروی یار



فیروزه سمیعی

من و تو
زخمی دست هم شدیم
من یه گل بودم
تو تیغ رو تن سبز من شدی

چشم تو از کهکشان راه شیری سرتر است

پیش چشمان تو یاس و ناز و مریم پرپر است

من نمی دانم چه رازی بین عشق و اسم توست

اسم تو از هرچه زیبا دیده ام زیباتر است

بهزاد غدیری شاعر کاشانی

این منم !!!
دنیایی از خلسه ی سکوت
دردهایی به استخوان رسیده
نفس هایی در سینه حبس شده
و بُغض هایی در گلو خفه مانده ...
سکوت اختیار کرده ام کِه سکوت ، فریادِ بیصداست !
در من کسی پیوسته از خویش گریزان است ...
این منم ، گُمشده در...

من

برگ زردی
می برد خش خش کنانش
هر کجا باد
آن منم

اَنارِ تُرشِ مَن!
باوَر کُن کِه با این هَمہ غُصہ، دَرد، اَندوه، مُشکِلات و گِرفتاری ها،
بِخواهی یا نَخواهی، زِندِگی جریان دارد!
اَما این تُو هَستی کِہ تَصمیمِ نَهایی را می گیری..
گِریہ یا خنده،
غَم یا شادی،
حَسرت یا استفاده،
سِیر کَردن دَر گُذَشتہ یا حال..
باوَر کُن تَصمیم...

می دانم که بعد از من
اتفاق خاصی که نخواهد افتاد...
فقط هیچ مردی اینگونه بیمار گونه
آوای طنین انداز صدایت را
در زندگی اش جا نمی گذارد...
بعد از من هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.
فقط...
هیچ کسی شاعرانه های تو را اینگونه زندگی نخواهد کرد.
بعد از من...

شکسته تر از قلب بغضای من وجود نداره🙃

می خوام نامه ای برای خودم بنویسم
شاید خودم به من اعتراف کنه چه مرگشه :
من هرشب برای خودم نامه مینویسم ٬
ولی خودم نمیگه من چه مرگشه ٬
میگه اون آدم قبلی کو ؟
حتی دیگه من ٬ خودمو گم کرده . . .
T.me/Parmicam

گفتی تا ابد کنارت می مانم
تو نیستی
ابد شده
یا من دیگر نیستم

هیچ ڪس
چون تو طبیب دلِ من
نیست ڪه نیست


️️️

منِ بی حوصل ه ی سرگردان
این همان بود ک ه باید می شد؟!
زندگی تلخ تر از تلخیِ زهر
قلبِ من سهمِ تو باید می شد؟!
دل به دستِ تو نباید می داد
طفلِ نوپایِ وجودم هرگز
قصه این بود ک ه شنیدم از تو
من، تورا دوست نداشتم...