مرا
دعوت کن،
مرا به پرده ی برهنه ی شب،
به مرز وحشی نفس هایت و
جذر و مدی که،
غرقم کند به ضیافت گرمای تنت
و
بازوانی که،
پناهم بدهد
از کویر سرما زده ی عشق!
مرا دعوت کن؛
مرا،
در میان مرز آغوشت،
به استثمار لبانت و صلیب نگاهی که به حراج می برد بند بند وجودم را
در آخرین عشق بازی این تخت.
✍️هدی احمدی
ZibaMatn.IR