گر ز لبخند دل آرایت نوایی رفت، رفت
ور ز چشم مست تو بر ما جفایی رفت، رفت
دل به شوق روی تو عمری به راهت منتظر
گر ز وعده های آن لب بی وفایی رفت، رفت
با خیالت شب به شب دل را به رویا می برد
گر ز خواب نازنینت آشنایی رفت، رفت
هر چه بود از عشق تو در دل نهان و آشکار
گر ز گنجینه ی دلت هر گدایی رفت، رفت
در هوای کوی تو دل را سپردم بی خبر
گر ز بخت ناگهان بر ما بلایی رفت، رفت
با حضورت زندگی رنگی دگر می گرفت
ور ز لحظه های خوبت روشنایی رفت، رفت
دل به یاد خاطراتت زنده بود و شادمان
گر ز یاد عاشقان عشق و صفایی رفت، رفت
هر چه بود از عشق تو در دل به جا مانده است
گر ز روزگار ما عشق و وفایی رفت، رفت
در هوای عشق تو عمری گذشت و دل خوش است
گر ز دست روزگار این دلربایی رفت، رفت
گر ز لبخند دل آرایت نوایی رفت، رفت
ور ز چشم مست تو بر ما جفایی رفت، رفت
مهدی غلامعلیشاهی
ZibaMatn.IR