یاد باد آن که ز ما عهد محبت نگرفت
در دل شب ز دل ما هیچ شکایت نگرفت
آن که با نغمه ی دل، مهر به جانم بخشید
جز ز ما هیچ زمان راه هدایت نگرفت
هر که در کوی وفا، عهد به جانان بست
از دل عاشق ما جز به رضایت نگرفت
یاد باد آن که به دل شعله ی عشق افروخت
در ره عشق ز ما هیچ حکایت نگرفت
دل به دستش بدهم، گرچه که بی رحم بود
آن که از مهر و وفا هیچ عنایت نگرفت
یاد باد آن که به گلزار محبت با ما
عهد بست و ز دل ما هیچ شکایت نگرفت
در ره عشق، دل از هر غم و اندوه بری
آن که با مهر به جز عشق، کفایت نگرفت
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR