نیست ممکن دل بریدن از نگاه بی مثال
دل چو پروانه فتد در شعله های این وصال
چشم تو چون آفتاب، بر دل من می تابد
می نشاند بر دلم هر لحظه ای شوق زوال
عشق تو چون باده ای در جام دل می ریزد
می چکد بر لب من هر لحظه ای طعم وصال
هر نسیمی از چمن، بوی تو را می آرد
در هوای عاشقی، می بویم این حسن و جمال
در کنارت زندگی، چون بهشتی پنهان است
بی تو در این کهکشان، گم شده ام در زوال
هر کلامت چون نوا، در دل من می پیچد
در سکوت لحظه ها، می سرایم این قوال
عطر تو در کوچه ها، همچو گلی می پیچد
با تو در این لحظه ها، می فهمم این کمال
دل به دریا می زنم، در موج عشقت غرقه ام
چون صدف در زیر آب، می جویم این اتصال
چشم تو دریای نور، در دل این ظلمت ها
در مسیر عاشقی، می پویم این اعتدال
در دل شب های تار، ماه تو را می جویم
چون نسیمی در چمن، می بویم این کمال
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR