در عروسی یا عذا
در سرقت یا نبرد
با هر تیر هوایی
یک نفر فریاد زد
یک نفر روی زمین خوابید...
تیرهای زیادی شلیک شده است
تیرهای زیادی شلیک شده است
تیرهای زیادی شلیک شده است
دارم به تو فکر می کنم
به توئی که این همه ساکتی
به توئی که پناهگاهی
جز خوابیدن روی تیرها نداری
دارم به تو فکر می کنم
آسمانِ بی رنگِ من!
«آرمان پرناک»
ZibaMatn.IR