ای که با ناز و کرشمه به نیاز آ...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- ای که با ناز و کرشمه به نیاز آ...
                        ای که با ناز و کرشمه به نیاز آمده ای  
فرصتت باد که دل را به گداز آمده ای  
چون نسیمی به گلستان دلم راه گشود  
با لب خنده زنان، مست و فراز آمده ای  
شور عشق از دل دیوانه برون می ریزد  
چون به دل با نگهی گرم و طراز آمده ای  
چشم تو راز هزاران شب مهتابی بود  
با نگاهی که به دل نور و جلاز آمده ای  
هر کجا پا بنهی، گل به قدم می روید  
با قدم های سبک، نرم و به ناز آمده ای  
دل به دریا زده ام تا که ببینم رویت  
چون به ساحل ز غم و درد و نیاز آمده ای  
شعر من بی تو همه ناله و فریاد شده  
با نوایی که به دل شور و گداز آمده ای  
در دل شب به خیالت زدم آتش بر جان  
چون سحرگاه به خوابم به مجاز آمده ای  
عشق را در دل من شعله ور کردی و رفتی  
با دلی سوخته از عشق و نیاز آمده ای  
چو به یاد تو نفس می زنم و زنده ام  
با هوایی که تو را عشق و نواز آمده ای  
مهدی غلامعلی شاهی
                    
