تو از آسیه و حوّا و مریم سرتری زینب
که داری بر همه عالم مقامِ سروری زینب
برایت آتش غمهای بی پایان گلستان بود
که در موج بلا و خون ، خلیل دیگری زینب
عجب صبری عجب شوری چه ایمانی چه ایثاری
تویی زینب ترین زهرا ، تو زهرا کوثری زینب
زبانِ خطبه هایت مثل شمشیرِ علی برّان
میانِ کفر و دین کردی به خوبی داوری زینب
به زیرِ گام هایت شام را ویرانه خواهی کرد
رسالت دارِ عاشوراییِ پیغمبری زینب
شجاعت می زند زانو، زبانِ خطبه هایت را
نشان دادی قیامت را ، شُکوهِ محشری زینب
شکسته خطبه هایت قامتِ لات و هُبل ها را
بلاغت در بیان داری ، شبیهِ حیدری زینب
دلت خون بود اما غیرِ زیبایی نمی دیدی
در آن ساعت که می دیدی سرِ بی پیکری زینب
در اوج بی پناهی ها پناه کاروان بودی
میانِ کاروانی که خودت بی یاوری زینب
برادر را روی نیزه .. . چگونه تاب آوردی ؟
چگونه تاب آوردی تویی که خواهری زینب
اگر امِّ ابیها فاطمه بوده است پس بی شک
برای شاهِ دین هم خواهری هم مادری زینب
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR