ای دل ز خود برآی و به عالم نظر کنی
تا در ره حقیقت، تو صاحب هنر کنی
هر لحظه در تلاطم دریای زندگی
باید به سوی ساحل آرام، سفر کنی
چون ابر در گذرگه ایام می روی
باید که قطره ای به گل عشق، ثمر کنی
در باغ آرزو گل امید می دمد
باید که دست همت و کوشش به سر کنی
چون شمع در مسیر شب تار می سوزی
باید که نور صبح به جانت اثر کنی
هر روز در تلاش برای کمال خویش
باید که فکر و ذکر به دل معتبر کنی
چون موج بی قرار به دریا زدی قدم
باید که لنگر عشق به دل مستقر کنی
در وادی محبت و عشق و صفای دل
باید که مهر و دوستی افزون تر کنی
با هر نفس که می کشی از عمق جان خویش
باید که یاد دوست به دل بیشتر کنی
ای دل، به سوی نور و حقیقت روانه شو
تا در مسیر عشق، تو را همسفر کنی
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR