در باغ خیال تو گلستانی دگر دارم
در هر نگاهت راز پنهانی دگر دارم
چون موج دریا دل به طوفان می سپارم من
در هر شکوهت ساحل جانی دگر دارم
پنهان ز چشم فلک، در سایه ی مهتاب
در هر شب تاریک، چراغانی دگر دارم
چون باد بهاری که به گلزار وزیده ست
در هر نسیمت عطر افشانی دگر دارم
از چشم تو خواندم قصه های ناگفته
در هر سکوتت شعر و افسانی دگر دارم
چون اشک زلالی که ز چشمم به زمین ریخت
در هر غمت من چشمه ی جانی دگر دارم
با هر تبسم، جان به لبخند تو می بازم
در هر نگاهت عشق پنهانی دگر دارم
چون آینه ای که به تصویر تو زنده ست
در هر حضور تو، نمایانی دگر دارم
در سایه سار عشق تو آرام گرفتم
در هر پناهت صلح و پیمانی دگر دارم
دل در گرو عشق تو دادم به تمامی
در هر وفایت عهد و پیمانی دگر دارم
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR