در دل شب های تاریک، زهره ام بی تاب شد
ماه در چشمم درخشید، شب به صبحی ناب شد
در هوای عشق مستم، دل به دریا می زنم
باده ام شیرین تر از شهد و لبم بی خواب شد
اشک هایم چون نگین از دیده هایم می چکد
آسمان در گریه ام، چون ابر بی پایاب شد
عشق در دل موج می زد، همچو دریای جنون
ساحل آرامشم، با موج ها بی تاب شد
در نگاهت رازهایی بی نهایت نهفته است
چشم تو چون آینه، در دل من آفتاب شد
در سکوت شب، صدای قلب من فریاد زد
عشق تو در جان من، همچون شرابی ناب شد
در خیال روی تو، هر لحظه ام شیرین گذشت
هر نفس با یاد تو، دل از غم و اضطراب شد
در مسیر زندگی، با عشق تو هم راه شدم
راه من با نور عشقت، روشن و بی خواب شد
با تو بودن آرزوی دل نشین زندگی ست
عشق تو در قلب من، همچون گلی بی خواب شد
در هوای عشق تو، هر لحظه ام زیبا گذشت
با تو بودن در دلم، چون قصه ای دل تاب شد
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR