جلوی دیدگانِ همه ی جهان
همچون قربانی، گردنم را زدند.
ستمگران سَرِ بریده ام را بر بالای دست گرفته اند
و هیهات که فریادم هیچگاه به گوش خدا نمی رسد.
...
من همیشه شنگال* بوده ام و می مانم!
پیش از ظهور داعش و
بعث و عثمانی و تیمور لنگ...
تاریخم پُر از خون و ویرانی و غارت و جنگ است.
...
من از خاک و باد و آب و آتشم!
ای خورشید!
تو گواه باش، از روزی که موجود شدم
من بخشی از کُردستان بودم.
هیچ پشیمان نیستم از این سرنوشت
و تا قیامت تاوان کُرد بودنم را خواهم داد.
----------
* شهری کُردنشین که برای مدتی توسط داعش تصرف شد.
شعر: صالح بیچار
ترجمه: زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR