شمیمِ مریم از ایوانمان رفت گ...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
شمیمِ مریم از ایوانمان رفت ، گلی در برگریز آورده پاییز
طلوعِ صبحِ تابستانمان رفت ، غروبی نقره ریز آورده پاییز
عجب فصلِ دل انگیزِ لوندی ، شبِ تاریک و یلدای بلندی ، چه بعدازظهرِ عطرآگین و قندی
دوتا چایِ غلیظ آورده پاییز
تماشا دارد این فرشِ قشنگش ، گلیمِ بی نظیرِ زرد رنگش ، شنیدی قصه ی ماه و پلنگش؟
غزالِ پاگُریز آورده پاییز
دوباره ابتدای آشنایی ، خیابان و قدمهای دوتایی ، چه می چسبد به دیدارم بیایی
هوایی از ونیز آورده پاییز
زمین ، تر ! موسمِ بادِ وزان است ، شکوهِ مهر و آغازِ خزان است ، بهارِ بی قرارِ عاشقان است
به غیر از غم چه چیز آورده پاییز؟
به حسرت گونه های آسمان ، تر ! دو عاشق ، بوی باران ، نازِ دلبر ! دوچشمِ تا همیشه خیره بر در ،
نگاهی شعله خیز آورده پاییز
کلاس و مشقِ بابا آب داد و کتاب و خطکش و کیف و مداد و حیاط و رقصِ آهنگینِ باد و
غباری روی میز آورده پاییز
سلامی کن به ماهِ مهرِ دلبند ، به بارش های یکریزِ دماوند ، به رویش باز کن در را به لبخند
که مهمانی عزیز آورده پاییز