وعده و پیمان سخت است که ه...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

(وعده و پیمان)

سخت است که هی دم زنی از عشق فراوان
اما رَوَد از یاد تو آن وعده و پیمان

آن روز که دیدم گل رویت به تو گفتم:
لبخند تو کرده است مرا ، واله و حیران

دل بستی و دل بُردی و ناگاه برفتی
چه زود رسیدی به خطِ قرمز پایان؟

برتافتی از روی من آن روی منیرت
من ماندم و تاریکی شب های بیابان

گویی که تو از قافله ی گنج وَرانی
اما منم از قافله ی قافله گیران

من ساکن کوخی که خراب است به شوش ام
تو ساکن کاخی به بلندای شمیران

در سلسله ی عشق تو عمری ست اسیرم
تو بی خبر از سلسله و سلسله جنبان

مانند کویری که ترک خورده ز خشکی
چون دیر زمانی ست که دور است ز باران

من تشنه ی ته جرعه ای از آب حیاتم
اما تو شدی مست ز سرچشمه ی حیوان

سرخ است گل روی تو از رونق بازار
زرد است ولی روی منِ بی سر و سامان

من شاخه ی خشکیده ای از باغ خزانم
آن شاخه ی درمانده ی در بندِ زمستان

اما تو دل انگیزتر از فصل بهاری
مانند گل نسترنی در دل گلدان

هرچند که پژمرده و افسرده ترینم
اما تو فریباتری از قالی کرمان

دل می کَنم از (ساقی) و میخانه و مستی
اما تو مرا جرعه ای از عشق، بنوشان.

سید محمدرضا شمس (ساقی)

ZibaMatn.IR
سید محمدرضا شمس (ساقی)
ارسال شده توسط