شب چله است، بلندترین شب سال، شبی که از دل تاریکی اش، نوری به وسعت تاریخ ایران زاده می شود. وطنی که با هر تاریکی، داستانی تازه از روشنایی می نویسد. وطنی که قلبش با شعرهای شهریار می تپد و صدای پای شعرهایش، تا انتهای زمستان هم گرم می ماند.
وطنم، ایران، تو شبیه همین شب چله ای؛ با همه بلندای غم هایت، هنوز روشنی امید در سینه ات زنده است. هنوز چراغ خانه هایت با قصه هایی از عشق، صبوری و تاریخ روشن است.
امشب که کنار سفره های ساده مان نشسته ایم، دل هایمان گرم یاد توست. تو در هر شعر، در هر قصه و در هر لحظه ای که به ما هویت می بخشی، جاری هستی. شب چله بر همه دل هایی که به عشق این خاک می تپند، مبارک باد.
باران کریمی آرپناهی
تاریخ انتشار
۳۰ آذر ماه۱۴۰۳
ساعت۲۰ و۴۹ دقیقه
🧡 شب یلدا فرصتی ست برای یادآوری ارزش لحظات مشترک و قدر دانستن تمام لحظات زیبای زندگی. برای همه شما عزیزان که در کنارم هستید بهترین ها را آرزو دارم. شب یلدا مبارک.🧚♀️🤍
💚اگر مطالب براتون جالب بود لطفاً با ذکر نام نویسنده به اشتر.اک بگذارید. این کار از دلنوشته های من بیشتر حمایت می کنه و باعث خوشحالی ام میشه🌱
ZibaMatn.IR