سیب نیم گاززده مانده بود
گویی نیم دیگرش را باید آدم گازمیزد ولی طفره رفته بود
با حال و هوای کسالتی ام گویی طنزگو هم شده ام
قلم و کاغذ هم که چنبره زده اند
ماسک روی صورتم هم نگاهشان میکند و چشم غره میرود
تکانی به خود میدهم و تنبیهش میکنم و درون سطل زباله می اندازمش
درب را باز میکنم و به بی حالی ام میگویم:
تشریفتان را ببرید
من میمانم و عاشقی هایم:دفتر وقلم
نسرین شریفی
ZibaMatn.IR