در سرای بی کسی آوای دل پرپر ز...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در سرای بی کسی، آوای دل پرپر زند
ناله ی خاموش شب، در گوش جان، آذر زند

چشم بیدار افق، در جستجوی نور صبح
قصه ی خاموشی اش را بر دل مهتر زند

برگ های زرد پاییز، در باد رقصان می شوند
رنگ غم بر چهره ی گل های بی پیکر زند

آبشار اشک ها، از کوه دل جاری شده
رود سرد اشک ها، بر دامن دفتر زند

مرغ دل پرواز کرد از دام این خاک غریب
تا به بام آسمان، پرواز بی محشر زند

سایه ی سرو بلند، بر خاک افتاده چنین
رازها در دل نهان، از چشم هر ره گذر زند

در دل شب، ماهتاب از غصه اش بی تاب شد
نور خود را بر سرای خسته ی دلبر زند

ابر تیره، گریه کنان بر کوه و دشت
چشمه های خشک را، باران به بستر زند

دل به دریا زد مسافر، تا بیابد گنج عشق
کشتی اش را موج های بی کران، در بر زند

صبح روشن، پرده از رخسار شب آرام زد
چشم خورشید از دل افلاک، بار دیگر زند

نقش عشق و آرزو، بر دفتر دل حک نمود
هر که این معنی نداند، ره به بی اثر زند

مهدی غلامعلی شاهی

ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط
متن مهدی غلامعلی شاهی
اشتراک‌گذاری