دل را روانه معبود نمودم و...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
3 امتیاز از 2 رای

دل را روانه معبود نمودم و با چمدانی از خواسته و نیاز در محضرش حاضر شدم ،اما آنگه که چشم به افق بی نظیر بندگی کردم چیزی بر زبانم جاری نشد و هرچه بود دلتنگی محض بود و عجز از دوری معبود، که آیا می پذیرد مرا؟! با این همه کاستی و این همه عفو خواستن از یگانگی اش ....
می پذیرد آیا.....
۱۴۰۳/۱۱/۱۶

مریم بیانی
ZibaMatn.IR
داره بارون میاد
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

مریم در ۱۶ آبان ۱۴۰۳، با امید و آرزوهایی فراوان به پیشگاه معبودش شتافت. اما در برابر عظمت او، زبانش از بیان خواسته‌ها قاصر ماند و تنها دلتنگی و عجز از دوری او را فرا گرفت. او با تردید و احساس کاستی‌های خود، از پذیرش الهی به شدت نگران بود.

ارسال متن