سجده کردم تا که یاد آرم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

سجده کردم تا که یاد آرم ربنا
لیک در یادش چنان غرقم، شدم از خویش ران
ذکر می‌گفتم، ولی دل جای دیگر رفته بود
در حضورش دل ربودم، گم شدم در لامکان
نه صدایی، نه نوایی، نه زمان در پیش بود
بسکه او نزدیک آمد، رفت از یادم جهان
رفت وقت فرض و فریضه، لیک جانم زنده شد
تا ز نورش جرعه‌ای نوشم، شوم دور از گمان
گر قضا شدنمتز از سجده دیدارت مقبول کن
چون در آن لحظه تو بودی مقصد و کلّ بیان
نگهم در خاک بود، اما دلم در عرش رفت
با نسیمی از عنایت، دل گذر کرد از نشان
بندگی در سطر ظاهر، عشق در عمقِ نگاه
کس نداند راز عبدی را که گردد آسمان
تا نبیند چشم جان، اسرار سجاده را
فهم ناید بر دلی، گر بسته باشد این و آن
گفتم ای ربّ جلیل، از تو چه پنهان کنم؟
دل ربودی در سجودم، خود گواهی، ای امان

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن