پدرم رفتی اما هنوز صدای نفس...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

پدرم…
رفتی، اما هنوز
صدای نفس‌هایت در حاشیه‌ی شب می‌پیچد،
مانند بادی که پنجره را آهسته می‌لرزاند.

تو خورشیدی بودی
که گرمایت در خاطراتم باقی‌ست
حتی حالا که زمستان در دلِ جهان جاری‌ست.

دست‌هایت
نسیمی بودند در باغ خالی
برگ‌ها را نمی‌چیدی
اما زندگی را در خاک می‌کاشتی.

ای چراغِ بی‌زوالِ شب‌های بی‌صدایم،
بی‌تو، سکوت لب به دعا می‌زند
و هر ثانیه، به نامت روشن می‌شود.

بند بندِ دلم
سرشار از رد پای مهربانی‌ات است
مثل خانه‌ای که هنوز بوی صاحبش را می‌دهد…

پدر،
تو رفتی
اما من هر روز، با بودنت بیدار می‌شوم...

ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR
art.saniebra@
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، مرثیه‌ای است زیبا برای پدر از دست رفته. شاعر با زبانی شاعرانه، یاد پدر را گرامی می‌دارد و حضور گرم و پرمهر او را حتی در نبودش حس می‌کند. خاطرات و مهربانی پدر همچون بادی آرام و نوری جاودان در زندگی شاعر جاری است و فقدان او، سکوت را به نیایش و هر لحظه را به یاد او روشن می‌کند. عشق و احترام عمیق دختر به پدر در تمام سطور شعر موج می‌زند.

ارسال متن