روزی که پایم به خانه ات...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های مریم فواضلی
- روزی که پایم به خانه ات...
روزی که پایم به خانهات باز شد؛ آن روز به دنیایی از بوی خوشبختی و عطر مشترک عشق قدم گذاشتم. جهانی که به نظر میرسید سرشار از مهر و محبت و آرزوهای شیرین برای تشکیل خانوادهای گرم و کوچک است. اما تنها یک توهم بود، توهمی که پایدار نبود.
این خانه، تاریک و پر از درد برایم بود.
سقفی که برفراز سرم بود از بیمحبتی و عمود دیوارهایش از بیاعتمادی ساخته شده بودند. در این خانه با رویاهای عاشقانهام گمشدهام؛ همچو دیوارها حقیقت تلخ را بیرحمانه به تصویر کشیدند.
تفسیر با هوش مصنوعی
ورود به خانهی او، رؤیایی از خوشبختی و عشق بود که به کابوسی از بیمهری و بیاعتمادی تبدیل شد. خانهای که باید مملو از مهر و محبت میبود، تاریک و سرد بود و رویاهای عاشقانه را به تلخی شکست. امید به تشکیل خانوادهای گرم، در سایهی بیمحبتی و بیاعتمادی از بین رفت.