در هیاهوی بیست سالگی مات مانده بودم خامی سی سالگی را در پختگی چهل سالگی چند لقمه زندگی برداشته ام حالا هر روز صبح در کافه چشمانت داغ می نوشم امید را
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.