کنار درد خیابان دچار پوچی عرفان...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار سید هادی محمدی
- کنار درد خیابان دچار پوچی عرفان...
کنارِ دردِ خیابان، دُچار پوچی عرفان
گرفته خشمِ تفنگی ، قُنوت چانه ی انسان
چقدر چترِ فریب است، با تگرگِ دوراهی
میان کوچه صدایِ، اذانِ توله ی باران
چه اِنتحارِ عجیبی، در انتهای تَبِ گُل
چکیده داسِ تظاهر، به جانِ شیشه ی کاشان
خشابِ قُرص دَمادم جوابِ مسئله ها شد
برای مرگِ جِنازه هَوای دودی تهران
هزار پینه دریده، دو دستِ کودکِ نان را
به پُشت خط کشِ تاول، تمامِ زنگِ دبستان
صدای باورِ یک زن، شکسته زیر هوس ها
پسر که آبِ خُنک را ، پدر سکانسِ پریشان
چه رنگ ها که نداده همین تُفاله ی آدم
اگر چه دَم نکشیده، درون قوری شیطان
نسیم، لُخت و پریشان برای بوسه ی دریا
سکوتِ روزه گرفته، گلوی حضرت طوفان
غزل در آخر قحطی، که دست و پا زدوافتاد
وَ زخمِ کاری بِیتَش، کشیده بر سرِ دندان