نانه به پدر پدر عزیزم سال...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های ساناز ابراهیمی فرد
- نانه به پدر پدر عزیزم سال...
نامه به پدر
پدر عزیزم،
سالها گذشته، اما هنوز صدای قدمهایت در ذهنم زنده است. گاهی شبها، بیدلیل بیدار میشوم، گمان میکنم صدای تو را شنیدهام — آن طنین آرام و مطمئنی که مرا به خواب آرام دعوت میکرد.
کودک بودم، و تو مثل درختی تنومند در کنارم ایستاده بودی. بیواهمه از طوفانها، از سایهی شکها، تو بودی و صبرِ بیانتهایی که در چشمهایت میدرخشید.
وقتی رفتی، جهانم بیصدا شد. اما کمکم فهمیدم رفتنت به معنای نبودنت نیست. تو در خاطراتم نفس میکشی، در انتخابهایم راهنماییام میکنی، در هر افتادن، صدای تشویقت بلند میشود که: "بلند شو، فرزندم."
پدر جان، اگر روزی دوباره همدیگر را ببینیم، اولین کاری که میکنم، در آغوشت پناه میگیرم — چون هیچ پناهی امنتر از قلب تو نبود.
با عشقی بیانتها،
فرزندت