نامه ای از دل پاییز...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های ساناز ابراهیمی فرد
- نامه ای از دل پاییز...
🍁 نامهای از دلِ پاییز
به تو،
که هر برگِ افتاده، نامت را زمزمه میکند...
پاییز آمده،
و من دوباره به یاد تو افتادهام.
نه از روی عادت،
بلکه از روی دلتنگیای که هر سال
با اولین بادِ سرد
در جانم ریشه میدواند.
امشب،
در کوچهای که هنوز ردِ قدمهایت را به خاطر دارد،
قدم زدم.
برگها زیر پاهایم
مثل خاطراتِ ما
خشخش میکردند
و باد،
با مهربانیِ غریبی
موهایم را به هم ریخت
انگار تو بودی
که بیصدا از کنارم گذشتی.
یادت هست؟
گفته بودی پاییز
فصلِ عاشقانههاست
فصلِ رسیدنِ دلها
در میانِ رفتنِ برگها...
و حالا،
من این نامه را مینویسم
تا بگویم:
اگر روزی دوباره آمدی،
اگر پاییزِ دیگری ما را به هم رساند،
دستم را بگیر
بیهیچ حرفی
بیهیچ توضیحی
فقط بمان...
تا پاییز،
فصلِ ماندن شود
نه فصلِ دلتنگی.
با تمامِ برگهایی که برایت افتادهاند،
دوستت دارم...