میخواست از نو‌همه چیز را شرو...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

میخواست از نو‌همه چیز را شروع کنیم
قول هایی هم داد
همین طور که داشت صحبت میکرد، یک آن پرت شدم به گذشته ؛ برای تلاش هایی که برای از یاد بردنش کردم.
گفتم دو سال از نداشتنت میگذرد ؛ از ایامی که فهمیدم دوست داشتنت ، همه اش حرف بود و دروغ !
حواست نبود، یعنی نمیخواستی که حواست باشد ، آدم که با یک‌ بی حواس به جایی نمیرسد.
دوست داشتنم روی زمین افتاده بود ،، نه خم میشدی برداری، نه میگذاشتی خودم بردارم
آخر خودم برداشتمش و رفتم به گمانم تازه فهمیدی چه شده اما بی فایده اس
دیگر نه دلم باهات راه می آید نه غصه نداشتنت اذیتم میکند ...
حالا هم که دیدمت ، بیش از پیش فهمیدم چقدر نمیخواهمت و تا به حال کسی این چنین عمیق از چشمم نیفتاده بود.
عشق همیشه و‌ همه جا اتفاق نمی افتد

ZibaMatn.IR