دانی دیدم که سحر نور زدل...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار عطیه چک نژادیان
- دانی دیدم که سحر نور زدل...
امتیاز دهید
4.7 امتیاز از 3 رای
دانی دیدم که سحر نور زدل میآمد،
از حریمِ جمکران بوی طرب میآمد.
ماه پنهان شد و در چرخ ندا میپیچید،
که زِ غیبت، گو ظهور ز ازل میآمد.
در دلِ تیرهٔ ما نوری اگر پیدا شد،
از نگاهِ تو، نه از شمعِ اجل میآمد.
هر که با نامِ تو آمیخت، رها شد زِ خود،
زانکه تسلیمِ تو از قید و بند میآمد.
ظهور که دلِ خستهٔ ما بیتاب است،
ای که از سمتِ ظهوری که تا اجل میآمد.
کاش آن صبحِ وصال از افقِ نور بتپد
که جهان تشنهٔ وصال زظهورمیآمد
عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR