دل ز سودای تو شد خانه...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

دل ز سودای تو شد خانه‌ی ویران، چه کنم؟
جان به قربان رخت، ای گل خندان، چه کنم؟

باده در ساغر و من مست ز اندیشه‌ی تو
عقل شد زائل و دل گشته پریشان، چه کنم؟

آتش عشق تو افروخته در جان و تنم
سوختم یکسره، ای شمع فروزان، چه کنم؟

در شب هجر تو، ای ماه، ز غم خسته‌دلم
ناله سر داد ز دل، مرغ غزل‌خوان، چه کنم؟

نقش رویت شده حک بر دل و جان، ای صنما
نشود محو، ز دل، این نقش درخشان، چه کنم؟

درد عشقت شده درمان دل بیمار من
جز تو نبود دگر مرهم و درمان، چه کنم؟

بوی زلفت وزد از جانب گلزار به من
گشته ام مست ز بوی خوش بستان، چه کنم؟

سایه افکنده غمت بر سر و جانم، چه کنم؟
دور از روی تو من زار و پریشان، چه کنم؟

دل به دریای غم عشق تو افکنده‌ام
غرقه گشتم، چه کنم، ای شه خوبان، چه کنم؟

دل چو آیینه شد از عشق تو، ای یار عزیز
گر نتابد رخ تو، این دل تابان، چه کنم؟

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط
ارسال متن