در عشق بازی دلم گل پای...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در عشق بازی دلم گل پای هر دیوانه ریخت
تا که او هم گوی آتش را بر این گلخانه ریخت

آن شرابی را که من با صبر، کهنه ساختم
چشم یک حوری‌نما امروز در پیمانه ریخت

احتمالا بازهم مغبون عشقی دیگرم
ماه من شب زلف خود را باز و بر ویرانه ریخت

وای اگر عشاق را نیشی کند بی‌آبرو
فخر هر آتشفشان را شمع با پروانه ریخت

عشق و سوزش عقل می‌سوزاند و کارش را تمام
بار را دل بُرد و بر تاریخ ما افسانه ریخت

دست عاشق را گلم پروای مشتی خار نیست
برگ نرمت خون من را ناجوانمردانه ریخت

مهدی فصیحی
ZibaMatn.IR
شاعران ایران
ارسال شده توسط
ارسال متن