من که اکنون نفسم با نفست...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

من که اکنون نفسم با نفست درگیر است
دلم از هرچه بجز روی لطیفت سیر است

عمر من رفت و جوانی به سرآمد اما
باز در دشت غمت چشم تو دامنگیر است

صبر را گرچه به تقویم و زمان می‌بندم
دل به دریا بزن امروز، که فردا دیر است

وطنت قلب من و قلب تو باشد وطنم
دو سه روزی که ز ما مانده چنین تقدیر است

ماه دختی و به خوابم همه شب می آیی
نور شب‌هامی و این خوب‌ترین تعبیر است

هر کسی حال مرا و رخ زیبای تو دید
گفت دلداده در این مهلکه بی تقصیر است

مهدی فصیحی
ZibaMatn.IR
شعر
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر بیانگر عشقی عمیق و دیرینه است. شاعر گرفتار عشق معشوق است و از هر چیز جز او بیزار. با وجود گذشت عمر و جوانی، همچنان اسیر عشق اوست. شاعر با وجود صبر، به معشوق دل سپرده و عشقشان را سرنوشت می‌داند. معشوق در خواب و بیداریش حضور دارد و این عشق، به چشم دیگران نیز بی تقصیر و عمیق نمایان است.

ارسال متن