شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
سرو صحرا، گرچه تنها، بهتر از خس بودن است -مهدی فصیحی...
بر پشت بام خانه با شب می نشینمچشمم را بر آسمان سیاه می گذارم- به چه خیره ای؟!+ به ستاره روشنسال هاست بر او چشم دوخته اماما چیزی نمی گویدبرایش می رقصمشعر می خوانمتا سحر اشک می ریزمفقط گاهی چشمک می زندو دلم را بر سرم آوار می کند- چشمک زدن ستاره برای زهره ست+ شیفته ی من که شودزهره را رها می کند- من به تو ماه را می دهم+ ستاره از ماه بزرگ تر استنزدیک شوی، می بینی که خورشید است- ستاره و ماه هر دو مال من ه...
حمیمم عیب خاموشی مزن بر سروِ رعنایم، بیابی هم سکوتی هم سکونی در خراب آباد (مهدی فصیحی رامندی)...
تو دیدی زندگی کردنِ یوسف پایِ زاویرا لذا زاری نکن از تلخِ کامی ناامید اینجا (مهدی فصیحی رامندی)...
سالی ست، سروِ سبزِ سوزنیِ سربلند را تاک ها، پوشاندند و خم کردند رنگ ها می بینند علف ها انتظار می کشند باد ها هو می کشند حمیم، مستانه در کنجِ میخانه می خواند شاخه نباتش را/ مهدی فصیحی رامندی...
ماه و دلبرم نامد، شمس و دلبری آمد،شام و روز و یک صحرا، این دو سر نمی جمعد((مهدی فصیحی رامندی))...
دلبری آمده،دل می خواهدو تو،سال هاست دلم را برده ای...مهدی فصیحی رامندی...
قدم های معصومانه اتنشان از سیاست توستتحریمت میکنماگر کسی را بخواهیاز امواج گیسوی پریشانت پیداستجغرافیای طویل، پر از آشوب استمن در وصال تواز آرام می گذرمبگذار محکمدر آغوشت بگیرمچو ایران در آغوش آمریکاتو هم دورم بگردچون قایق ایران به دور ناو آمریکاحق عبور نمی خواهمدست باز کن ای کمر باریکمن تمام هرمز را می خواهمچشمان کشیده ات موشک استو ابروانت پهپادو دلم عین العسدامامذاکره می کنملب هایت بی پدافند باشد، بهترس...