در گلویت حرف ها ابرهای فشرده...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در گلویت
حرف‌ها
ابرهای فشرده‌ی سیاه
و تو
آنقدر سابیدی
که مویت
که صدایت سپید شد
و باران
از چشم‌هایت
آغاز

چشم‌هایت
چشم‌هایت مگر
چقدر تَر است
که از نام خود
معذب است دریا؟

تو بودی
گشایشگرِ چشمِ پنجره
بانیِ عطرِ نرگس
تو بودی
تو!

تو
دست گرفتی
چراغِ شب را
و در مطبخ
به سلوکِ ستارگان رسیدی
بی هیچ کفشِ پاشنه‌بلندی!

تو
تصویری اثیری
فرشته‌ای که بدل کرد
بال و پرش را
به بالشِ خوابِ کسی
یک فرشته
با نامِ مستعارِ مادر...

آرمان پرناک
ZibaMatn.IR
آرمان پرناک
ارسال شده توسط
ارسال متن