به درد چونان گوزنان ماغ میکشم...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار پویا شارقی بروجنی
- به درد چونان گوزنان ماغ میکشم...
به درد چونان گوزنان ماغ میکشم و نیستی
زتنهای قو میشوم و اواز میخوانم و نیستی
وال منزوی میشوم و گوژپشت و نیستی
منفرد گرگ بیشه دلمردگی میشوم و نیستی
به عشق شهره میشوم چونان درناها و نیستی
دانایی میکنم چونان روباه ونیستی
خودستایی میکنم چونان گل سرخی تک نشسته و نیستی
بلند میپرم چونان لک لکهای بام دکل تلفن خانه و نیستی
خانه میسازم چونان قمری خل مشنگ برهرماوای و نیستی
ملغمه ای هستم چونان جنگل وشاید همین است دلیل نبودنت
ولی حتی وقتی چونان ادمی در سستی گرده عوض میکنم به دهان دره های باری به هر جهت و طی میشود این کهنه جوانی بی بهره هم نیستی
چقدر نبودت همزمان بود من شده
با ان که دیر میگذرند این ساعت های تنهایی چقدر زود دیر شد زمان یکی شدن رویاهایم
کاش میشد به بودنت نیز هر بار موجودی میشدم تا عدالت را هم میچشیدم از طعم بی بدیلش